ارتینارتین، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
آرادآراد، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

آرتین والینا

روزی لقمان به پسرش گفت

روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی ! سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!! پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد : اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد . اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است . و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست... &...
29 شهريور 1390

نور خورشید

چند روز پیش پسری رو برده بودم تو اتاقش پرده اتاقش کمی کنار رفته بود ونور خورشید از لابه لای پرده ها پیدا بود پسری انگار که برقش گرفته باشه تند وتند سینه خیز رفت(البته به سبک خودش)تا به نور رسید دست کرد بگیردش خیلی خنده دار بود دید نمیشه همونجا موند وتو نور خورشید با دستاش بازی کردمی خواستم عکسش بگیرم بزارم بابایی دوربین رو برده داده به دوستش عزیز مادر تو چقدر کنجکاوی   ...
19 شهريور 1390

پیشرفت های 2

پسری از همون هفت ماهگی شروع کرد به سینه خیز رفتن اونم به سبک خودش دست چپشو میزاره جلو وبا دست دیگه پیش میره   کلی با اسباب بازیاش حال میکنه ...
9 شهريور 1390

دندون بالا

پسری دوتا از دندونای بالاش سر زدن مبارکت باشه مامانی خیلی کیف می کنه وقتی دندوناش به لیوان یا قطره چکون می خوره و صدا میده
9 شهريور 1390

آرتین و مینا

پسرم خیلی شجاعه و شجاع خواهد موند چون بچه هاترسیدن رو از ما یاد می گیرن وقتی ما آشوب کنیم وسروصدا رابندازیم اونا هم حق دارن بترسن عمه اینا یه پرنده مینا دارن که وقتی آرتین میره اونجا از قفس بیرونش مییارن اونم باهاش بازی می کنه انگشتش رو نوک می زنه پسری هیچی نمیگه در عوض اونم تلاش می کنه بگیردش حسابشو کف دستش بزاره ...
9 شهريور 1390

بازی پسر

سلام سلام به همگی خیلی وقت بود که بهتون سر نزدم امروز دارم از خواب بودن پسری استفاده می کنم و جبران نبودگیامو می کنم وقتی مامانی تو آشپزخونه مشغول پختن غذا میشه آقا پسری هم با روروکشون اونجاها ویراژ میدن و هی میزنه تو پای من وقتی نگاش می کنم می خنده که باهاش بازی کنم اینم عکسش ...
8 شهريور 1390

تولد بابایی

امروز تولد بابایی تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک بابایی دوست داریم بابایی تئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئ(اینم تبریک آرتین به بابایی)قیافه ارتین دیدنی شده از بس اذیت کرده گوشی هد فن رو روی گوشش گذاشتم ماتو مبهوت داره گوش میده ولی دوامی نداره بازم شیطونی شروع شد بابایی یه گرفتاری کاری داشت خدا رو شکر حل شد اینم هدیه بابایی از طرف خدا بابایی چند روزی میگه خیلی وقته نخندیده اصلا انگار یادش رفته که چجوری می خندن ای خدا ترا به عزت و جلالت لبخندقشنگه رو به لبای بابایی برگردون وگرفتاریاش رو تمام کن دوست داریم بابایی    ...
7 شهريور 1390

رابطه وروجک با علم

 رابطه خواصی با کتاب ودفتر داره دوست داره همه رو نابود کنه چون بین اونو مامانش فاصله می ندازه شایدم از زمانی که توی شکم مامانش بوده از اینا خاطره قشنگی نداره همش درس همش فیزیک,ریاضی و...واین وسط به پسرک فشار می یومد ولگدهای وحشتناکی می زد.کوچولوی نازنین خیلی دوست دارم مامان اشرف می گه آرتین بزرگ بشه پروفسور می شه از بس اینا رو خونده ولی من قبل از هر چیزی دوست دارم آرتین آدم بشه قبل از اینکه هر چیزی بشه .دوست دارم تو هر شغل و منصبی که باشه انسانیت رو فراموش نکنه چون این خصلت باعث می شه که در ذهن آدما بمونه وماندگار بشه بدون مواد افزودنی   ...
20 مرداد 1390

حمام

پریروز قند عسل رو برده بودم حمام برای اولین بار توی وان نشست خیلی خوشحال و سر مست بود از اینکه تونسته مستقل بشه و می خواست بازی کنه خیلی کنجکاوه مامان فدای پسر کنجکاوش بشه   ...
20 مرداد 1390